من ۱۵ سال پيش به اورشليم نقلمكان كردم، كه به عنوان رئيس اداره خاور ميانه و فرصتي براي زندگي در يكي از هيجانانگيزترين شهرهاي on در آن زمان، جايي بود كه تروريسم باعث شد شما فكر كنيد دو بار در مورد انجام كارهاي روزمره مانند ملاقات با يك دوست در يك كافه، رفتن به فستيوال يا بازار - يا در واقع هر چيزي كه شما را در ميان جمعيت بزرگي قرار دهد كه ميتواند هدف فريبنده يك بمبگذار انتحاري باشد. زماني كه قصد داشتم با دوستان يا تاريخهاي ديگر غذا بخورم، سوال اين نبود كه چطور رستوران مورد بررسي قرار گرفت، اما اين كه چگونه حملات پيدرپي به جامعه يهوديان در ايالاتمتحده در آخرين بار دو برابر شد، اسرائيل دومين خانه من شد. من ازدواج كردم و دو بچه را آنجا آوردم. اما پوشش كوچك ديگري بين اسرائيل و غزه، همان طور كه در تابستان ۲۰۱۴ انجام دادم، با دو كودك نوپا متفاوت بود. داشتن ماجراها به عنوان يك روزنامهنگار تنها يك چيز بود - من فقط بايد مسئوليت آن را بر عهده ميگرفتم. اگرچه من عميقا در مورد اسرائيليها و فلسطينيها اهميتي قائل بودم، فشار جنگ توسط افرادي كه در طول يك تابستان با عجله بچههاي خود را به پناهگاهها تحويل دادند و در مراسم تدفين يك سرباز نوجوان كه مادرش معلم پيش از مدرسه بود و واقعيات پرورش يك خانواده در اسرائيل به خانه رسيد، تحمل شد. هنگامي كه من پيشنهاد عضويت در دانشكده دولتي در فلوريدا را دريافت كردم، از فرصت استفاده كردم تا وارد مرحله جديدي از زندگي، ارتباط مجدد با خانواده و كشف دوباره آمريكا براي خودم پس از نزديك به ۲۰ سال در خارج از كشور شدم، كه برخي از اسرائيليها آن را با ترس و حسد و برخي ديگر با احساس رهايي تماشا ميكنند. آنها اغلب فرض ميكنند كه زندگي آسان را در زندگي هدف انتخاب ميكنيد. آمريكا مكاني امن براي يهوديان - امنتر، oddly از كشوري است كه براي يهوديان تنظيم شدهاست.
پناهگاه امن يهوديان باشد - مدتهاست كه داده شده است. اما وقتي براي دومين بار در نيم سال ، يك فرد مسلح پر از نفرت وارد كنيسه مي شود و شروع به تيراندازي مي كند ، ممكن است افراد شيطان شروع به دادن كنند. اين فقط وحشت يك افراط گرايانه نيست كه خانه هاي نماز ما را فريب مي دهد ، ابتدا در پيتسبورگ و اكنون در پوياي ، كاليفرنيا ، بلكه يك روند كلي است كه رد كردن آن سخت تر مي شود. حملات خشونت آميز عليه جامعه يهوديان در ايالات متحده در سال گذشته دو برابر شد, طبق ليگ ضد افترا, در حالي كه حملات از جمله خرابكاري ها و آزار و اذيت ها در نزديكي سطح ركورد بالا باقي مانده است. ثبت نام كنيد براي اخبار جديد هفتگي در اينجا آمريكا من به بازگشت به نظر مي رسد متفاوت از آنچه كه من به روش هاي ديگر نيز ترك كردم. تقريباً در دو دهه اي كه من دور بودم ، پيشرفت هايي داشته است - بيشتر آمريكايي ها مراقبت هاي بهداشتي دارند ، شهروندان دگرباشان جنسي اكنون مي توانند به طور قانوني ازدواج كنند - اما به نظر مي رسد چيزهاي ديگر به عقب مي روند. نفرت نسبت به اقليت هاي نژادي و مذهبي ناگهان از نظر اجتماعي قابل قبول شد و فراخواندن آن اكنون حوزه سياسي مخوف درست است. به آمريكايي ها گفته مي شود كه مهاجران ، به ويژه مسلمانان و مكزيكي ها ، مشاغل را سرقت مي كنند ، جنايات را به آمريكا مي رسانند و درهاي تروريسم را در خاك ما باز مي كنند?8 ژوئن 201803: 36 اما از جايي كه من مي نشينم ، به نظر مي رسد كه تروريسم از درون در حال رشد است. شنبه گذشته من صبح خود را در يك كنيسه گذراندم دقيقاً مانند آن در Poway - نه يك محافظه كار مساوات كه ما به آن تعلق داريم ، بلكه يك چاد است. "shul" ، براي استفاده از يك اصطلاح قديمي ييديش. اينكه من از يك نگهبان مسلح كه مي خواست كيف من را چك كند ، مورد استقبال قرار گرفتم ، به نظر مي رسيد يك تشريفات است. چند ساعت بعد ، من ياد گرفتم كه چه اتفاقي در يك كنيسه در آن طرف كشور افتاده است و دوباره خودم را در حال فكر كردن كردم? احساسي كه به دست گرفت ، كفر بود نه ترس. من اصرار داشتم كه وحشت را به حداقل برسانم ، خواه از دادن مرحله مركز قاتل قاتل امتناع ورزيدم ، يا انكار اين كه ممكن است آن روز در كنيسه باشد. اين تصادفي است و
اين حاشيهاي است , درست است ? اما اگر صادق باشم , بايد اعتراف كنم : ناديده گرفتن برتري سلطه سفيد خشونتآميز و خشم ضد سامي گرايي در آمريكا به عنوان كار يك رهبر ديوانه و گرگهاي تنها , دشوارتر ميشود . هر دو حمله Poway و پيتسبورگ توسط افراط گراياني كه با توانايي به اشتراك گذاشتن نژادپرستي در سايتهايي مانند 8 چان تشويق شده بودند , انجام شد و در نمايشگاه " حق " در the در آگوست 2017 به نمايش گذاشته شد - مراسمي كه هرگز توسط دونالد ترامپ به درستي محكوم نشد . اعتراف ميكنم كه وقتي تصميم گرفتم به آمريكا برگردم , به فكر گرفتن خانواده كوچك ام براي زندگي كردن در جايي كه مجبور نبودم در مورد رستورانها فكر كنم جذاب بود . همانطور كه در اورشليم بودم , نيازي نبود نگران نگهداري محل اقامت من در ساختمان يا محل يك اتاق امن براي رسيدن به يك حمله راكتي يا موشكي باشم . دوستان از تصميم من براي نقلمكان به فلوريدا لذت بردند و در مورد زمينهاي گلف سربهسر من گذاشتند و در اين فكر بودند كه آيا من در اواسط دهه 40 ام به بازنشستگي زودرس سوق داده بودم . من ميخواهم باور كنم كه اين رويدادها تصادفي و دور از دسترس هستند , اما حقيقت اين است كه آنها نزديكتر و بيشتر از هر كدام از ما به admit.But فلوريدا مرتبط هستند . من the shooting را در سال 2016 پوشش دادم , و سال گذشته , حادثه را در جاده تحت پوشش قرار دادم , تيراندازي در مدرسه عالي my داگلاس در Parkland.It دشوار است , كه با وجود اين اتفاقات در مدارس نزديك آنها
از آنجا كه پناهگاه معنوي فرد در واقع يك هدف است , تجربهاي است كه در حال حاضر توسط بسياري از مردم در اين كشور احساس ميشود - اخيرا توسط مسلمانان كه در مساجد شركت ميكنند و آمريكاييهاي آفريقايي به كليسا ميروند . همانطور كه يهوديان در طي هزاران سال سهمي از اين كينه را داشتهايم , اما ديدن آن در پناهگاه ما در خاك آمريكا چيز جديدي است . نگران اما نگران نيستم . من مصمم هستم كه تشكيل ائتلاف و ايجاد جامعهاي در سازمان بين اديان را ادامه دهم كه بخشي از آن هستم و در مبارزه عليه نفرت و عدم تحمل سهيم هستم . من افتخار دارم كه فرصتي براي آموزش روزنامهنگاري داشته باشم , كه دانش آموزان را در معرض طيف گستردهاي از روايتهاي قرار ميدهد و worldviews آنها را بسيار فراتر از پيش خود گسترش ميدهد , با وجود اين كه بيانيه اخير رئيسجمهور كامل نيست . اين كشور هنوز به مهاجرين از تمام طبقات زندگي نياز دارد تا به دنبال روياي آمريكايي به راه خود ادامه دهند . تمام خانواده ما و سنتهاي اعتقادي بخشي از آن داستان هستند . آمريكا كه از پدر بزرگ و پدربزرگ و مادربزرگ من و تمام مهاجران سخت كوش من كه من ميشناسم - از شوهر متولد اسرائيل گرفته تا
منبع